مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
سلام نازنینم
عزیزم این شعر حافظ خبر از اتفاقای خوش رو میده. منم سه تا خبر خیلییی خیلییی خوب دارم .خبرای که باعث شده این روزا خیلی حالمون خوب باشه به لطف خدا. بذار بریم سروقت خبرای خوش من
خبر اول اینکه دایی حامد بعد از سه سال از هند اومد ایران. اخرای اردیبهشت بود که خاله نسیبه صبح زود زنگ زد گفت دایی حامد تهران داره میاد. نمیدونی چقد خوشحال شدم از شوق گریه میکردم خلاصه روزی بود که اصلا فراموش نمیکنم. دایی حامد هم اصلا از نزدیک شما رو ندیده بود و اولین دیدار شما با دایی حامد هم خیلی قشنگ بود. چقد دایی حامد دوستت داشت از هند کلی سوغاتی برات آورده بود. خلاصه اومدن دایی حامد یکی از اون اتفاقای شیرین این روزای ماست البته دایی آخر تیر ماه باید برگرده ولی قول داده چند ماه بعد دوباره بیاد.
خبر دوم هم اینکه نازگل من حدود دوماه دیگه به مقام فرزند ارشد دست میابد. آره خوشگل مامان یه فرشته ناز کوچولو قرار بشه خواهر شما و نازگل مامان بشه بگو هورااااااا. چند ماهه میخام این خبر رو بدم که مسافر کوچولوی توی راه داریم قسمت بود که با خبرای خوش دیگه بگم. مسافرکوچولومون یه دختره که نیومده مثل شما کلی دلبری میکنه و من و بابا رو عاشق خودش کرده. دیگه حسابی حوصلمون سر رفته و هفته ها رو میشماریم تا فرشته کوچولومون رو ببینیم. امروز سراغ عکس و فیلمای نوزادی شما رفتم و کلی خاطرات رو مرور کردم. انشالله خدای مهربون هوای فرشته کوچولوی مارو داره و من توکل بخدا کردم و این روزا خیلی استرس ندارم برعکس موقعی که شما رو باردار بودم همش استرس و اضطراب بی مورد داشتم.اینم خبری بوده که هفت ماهی هست که باعث شده یه ذوق و شوق دیگه ای توی زندگیمون به وجود بیاد. راستی اینم بگم مطمئنم که النای ناز مامان از اومدن مسافر کوچولومون کلی خوشحال میشه چون همیشه هرجا بچه کوچیکی رو میبینی اینقد ذوق و شوق داری که بری و باهاش بازی کنی.
حالا خبر سوم رو بگم که انشالله بهمن ماه هم دختر خاله میشی بازم بگو هورااااا. آره خاله نسیبه بارداره و منم قراره خاله بشم . نمیدونی روزی که شنیدم قراره خاله بشم چقد خوشحال شدم. خاله نسیبه انموقع که شما نوزاد بودین خیلی بمن کمک کرد کاش بتونم مهربونیاشو جبران کنم.
در آخر هم چند تا عکس از النای نازم که این روزا گرفتم میزارم
برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب بروید....
النای ناز من و دایی حامد عزیزش
دایی حامد روزهای با تو بودن از همه پروانه قشنگ تر است و از همه اشک ها زلال تر .
من فدای تو بجای همه گل ها تو بخند....
مجنون به نصیحت دلم آمده است
بنگر به کجا رسیده دیوانگی ام
فرشته ناز من انشالله سال دیگه این موقع دیگه تنها نیستی دستت تو دستت آجی کوچولوته...
الهیییی عزیزکم نکنه تو هم مثل من داری هفته ها رو میشماری تا کی نیمه دوم شهریور بشه و مسافر کوچولومون رو ببینیم