زندگی یعنی همین لبخند تو...
سلام قشنگم
همه هستی ما میخام توی این پست از احوالات یک سال و یک ماهگیت بگم. نازنینم از دندونات بگم که شده هشت تا ماشالله. هنوز راه رفتن رو شروع نکردی جالبه بگم هر وقت من و بابایی میخایم دستت رو بگیریم و راه ببریمت با چنان قدرتی مخالفت میکنی که نگو پاهات رو توی دلت جمع میکنی و به زور میشینی ولی وقتی خونه باباجون میریم با خاله مهدیه کلی راه میری جوری که خاله خسته میشه.. . اینم بگم بعد یک سال که برا حمام رفتنت کلی گریه و زاری میکردی دیگه دختر خوبی شدی و توی وان دوست داری کلی آب بازی کنی و میخندی و به زور باید از حمام بیرونت بیاریم. از ناز کردنا و شکلک در آوردنت بگم که کلی ما رو میخندونه . سرت رو کج میکنی و با یه نگاه خاصی خودت رو لوس میکنی .النا جونم دوست داری کنار آینه قدی با خودت حرف بزنی و از دیدن خودت توی آینه ذوق میکنی صورت خودتو بوس میکنی وکنار آینه بازی میکنی. عزیزدلم دوست داری با تلفن صحبت کنی و شروع میکنی به حرف زدنهای که فقط خودت میفهمی چی میگی... فدات بشم از این روزای خودم بگم که همش در حال جمع کردن منطقه ای هستم که شما قبلن اونجا سر زدی... بهتره بریم سر وقت دیدن چند تا عکس از عزیزکم...
برای دیدن عکس ها با ادامه مطلب بروید....
یه دختر دارم شاه نداره.....
عزیزدلم هر وقت صدای زنگ موبایل یاصدای در رو میشنوه سریع نگاه من میکنه و میگه بابا بابا . خیلی بابایی شده
عاشق بالا رفتن از هر چیزی هستی و وقتی میری بالا ذوق میکنی و شروع به دست زدن میکنی
نازنینم دیگه وقتش شده یا علی بگی و خودت بلند بشی و راه بری دلمون برای دیدن لحظه راه رفتنت بی تاب شده
عزیزممممممممممممممممممممممممممممی
النای ناز من خیلی قشنگ عروسک بازی میکنه با عروسکاش حرف میزنه دعواشون میکنه و محکم توی بغلش لالالا شون میکنه تا بخابن و بوسشون میکنه و با دست بلندشون میکنه سر پا بایستن و از ایستادن عروسکاش ذوق میکنه .
عزیزکم وقتی از بازی کردن خسته میشه سریع ابراز ناراحتی میکنه و میگرده منو پیدا کنه و بهم پناه بیاره
النای من عاشق شنیدن آهنگه و هر وسیله ای که آهنگ داشته باشه بهش اشاره میکنه و شروع به دست زدن و سر تکون دادن میکنه یعنی برام آهنگش رو پخش کن