ElenaElena، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره
lianaliana، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

♥عروسکهای ما ♥♥ هدیه خدا ♥

بگو دوستم داری تا زیباتر شوم

1398/7/1 20:01
نویسنده : من و مامانم
514 بازدید
اشتراک گذاری

سلااام جیگر گوشه های من

سلام لیانا جونم، نور چشمم الان که دارم مینوسم از روزای شیرین کودکیت سه سال و یک ماه هستی . خیلی شیرین حرف میزنی و خیلی ناز میخندی... مهربونی  باهوش با احساس . خیلی سماجت داری این هم خوبه هم گاهی اوقات برا من سخته اینو میگم که بزرگ شدی و این مطلب رو خوندی بخندی ، مثلا اگه گفتی ماست میخام و خونه ماست نباشه چنان روی خواستت پافشاری میکنی و به هیچ وجه کوتاه نمیای و منم اون لحظه ها سختترین لحظاتمه. از کارای خوبت بگم که بیشتر مواقع به حرفم گوش میدی و اتاقت رو مرتب میکنی. از علاقه هات بگم عاشق ماکارونی یا بقول خودت ماتارانی هستی چه صبح های که بیدار شدی و گفتی ماتارانی میخام عاشق سیر و زیتون هستی شیرینی رو با اینکه به همیشه میگی بخر ولی بندرت یه شیرینی رو تا اخر میخوری. از روزی که النا مدرسه رفته شما یکم بهونه گیر شدی صبح که بیدار میشی خیلی روزا النا رو صدا میزنی بامید اینکه النا مدرسه نرفته باشه چون همیشه با النا همبازی بودی هنوز یاد نگرفتی خودت تنهایی بازی کنی معمولا ازم میخای تلویزیون یا لپ تاب رو روشن کنم و بقول خودت ماشا خرسه و ببعی ببعو که عاشقشون هستی ببینی.

سلام النای من ، نفسم این روزا روزای خیلی خوبیه برای من در روز بارها میگم خدایا شکرت. از بس شما و لیانا خوب و عاقل و مهربون هستین خیلی قشنگ باهم بازی میکنین اونقد توی اتاقتون باهم بازی میکنین که من یاد کوچیکیای خاله مهدیه و نسیبه میوفتم اوناهم خیلی باهم صمیمی بودن و بیشتر روز باهم بودن.این روزا ژیمناستیک و زبان میری. عاشق کلاس زبان هستی.  

بوی عشق می دهی
بوی بهشت
چه خوشبختم
که خدا سرنوشت مرا
با تو نوشت

عزیز دل مامان

تو همونی که با خندیدناش دیوونه میشم

گل زیبای زندگی من عاشقتم

اولین باغ وحشی که لیانا رفت باغ وحش تهران بود .چند روز تهران خونه دایی عارف بودیم

عاشق اینم که لیانا میگه وای ست کردیم 

لیانا عاشق اینه که ست کنه لباسا حتی گاهی میگه النا چشمامون باهم ست ان 

دنیای زیبای دختر عمویی

حس بودنت
قشنگ ترین حس دنیــــــاست
تو کـه باشی
هر روز را نــــــــــــــــــه !
هر ثانیه را عشـــــق است

دخترای عزیز من و کیان عزیز و مهربون

روزای که پانیذ میاد خونمون یه عالمه بازیهای قشنگ میکنین و بهتون حسابی خوش میگذره

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)