ElenaElena، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره
lianaliana، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

♥عروسکهای ما ♥♥ هدیه خدا ♥

اومدن تو تغییر همه ...!

1392/11/18 1:34
نویسنده : من و مامانم
810 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم خیلی وقت که میخوام بیام و یه چیزایی جالبی براتون بنویسم ولی وقت نمیشد.

الان حدود یک ماهه که نتونستم بیام و چیزی بنویسم. آخه توی این یک ماهه با اومدن شما کلا همه چیز از اون حالت یکنواختی در اومده و کلا تغییرات اساسی توی زندگی ما ایجاد شد. البته هر آمدنی تغییراتی هم همراه داره ولی شما کاملا متفاوت بودید و همه چیز رو تغییر دادی. حتما میگید مگه چی شده...!

اولین تغییر خود شما بودی که با اومدنتون رنگ و بویی دیگه به زندگی دادی.

دومین تغییر وضعیت آب و هوایی بود که توی چند سال گذشته بی سابقه است.

سومین تغییر ، جابجایی محل کار پدر از بروجن به کوهرنگ که درست توی بیست و دومین روز تولد شما اتفاق افتاده.

چهارمین تغییر، تغییر محل زندگیمونه که بواسطه تغییر محل کار همین روزا باید ساکن شهرکرد  بشیم.

پنجمین تغییر یه تغییریه که الان نمیتونم بگم یعنی شاید توی دوسالگیت برات نوشتم و این تغییر آخری بما نشون داد که همه ی این تغییرات در عین همه سختی هایی که همراه داره روزگار شیرینی رو پشت چهره ی  تلخ خودش داره.

البته ما منتظر شنیدن خبر تغییر ششم هم هستیم ک باید همین روزا خبرش برسه...!

و اما شاید تغییر هفتم و هشتم و دهم و ... رو هم توی همین روزا بشنویملبخندخندهخنده

خلاصه اینطوری بود که نشد تا حالا چیزی برات بنویسم...!

اما خیلی خوشحالیم که بودن شما کنارمون این همه تغییر و پویایی همراه داره.

آخه اگه تغییر توی کره خاکی نباشه زندگی هم نیست.بابات میگه اگه بهار به تابستون ، تابستون به پاییز پاییز به زمستون تبدیل نشه که شما نمیتونی سبزی بهار گرمی تابستون طلای پاییز و سفیدی زمستون رو ببینی . آره عزیزم این تغییر که باعث میشه بفهمیم که هستیم و داریم کاری میکنیم.

امیدوارم همیشه تغییرات زندگیت شیرین شیرین باشه.

پسندها (3)

نظرات (1)

خاله عاطی
5 خرداد 93 19:18
وای چقد شما نازی ب منم سربزن