ElenaElena، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره
lianaliana، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

♥عروسکهای ما ♥♥ هدیه خدا ♥

النا و پیش دبستانی

سلام گل نازم النای من عزیزکم توی این پست میخام عکسای از پیش دبستانی که شما رفته بودین رو بزارم که یادگاری داشته باشی  برای دیدن عکسها به ادامه مطلب بروید... دل روشنی داری ای عشق... صدایم کن الناجونم و روزای کرونایی و کلاسای مجازی اخرین روزای که النای من پیش دبستانی رفت از اوایل اسفند مدارس تعطیل شدن و مجازی برگزار شدن گل ناززز منی النا و رونیکا روی یه نیمکت مینشستن الناجونم وخانم محمودی عزیز و همکلاسیای پیش دبستانیش ...
22 فروردين 1399

عشق تو شیوع کرده در شهرِ دلم چشمت کرونا و من قمم، باور کن

سلام عزیزدلهای من سلام النای نازم سلام لیانای نازم این متن که برای عنوان  این پست گذاشتم خبر از حال و هوای این روزا داره این روزا که در گیر ویروس کرونا هستیم. روزای سخت و پراسترس که حتی لیانای من هم از استرسش در امان نبوده بزارین خاطرهای این روزا رو بگم  روزی چندین بار با اینکه توی خونه هستین میرین دستشویی و دستا رو میشورین و طبق چیزی که از تلویزیون یاد گرفتین تا بیست میشمارین دستا رو میشورین بعد با دستمال کاغذی اب رو میبندین و میاین بیرون .هر موقع هم که میگم بیاین بوسه تون کنم فورا بلند میگین نه نه کرونا اومده لیانا که انقدر در گیر کرونا شده که یه بار سر زده وارد اتاق شدم گفت مامان ترسیدممم فک کردم کرونا اومده دیگه ...
22 فروردين 1399

تولد شش سالگی النا

قلب من دنیامن النای من زندگی من تولدت مبارک باشه  امسال عاشقانه هایم رو با قلب های کاغذی برش زدم و به دیوار زدم . دوستت دارم از نوع مادرانه این دوستت دارم هایم رو زمانی درک میکنی فقط مادر باشی و النای من رو داشته باشی این روزا خیلی مامانا عکسهای بچه هاشون رو توی اینستا میزارن و شاید کمتر کسی وبلاگ داشته باشه ولی من دوست دارم اینجا برات مطلب بنویسم مهم نیست که لایک نخوره مهم برام اینه یه روزای که شاید حتی من نباشم خاطرات کودکیتون رو بخونین و لذت ببرین وعشق بازی های مادرانه من رو  لایک کنین دخترک شش ساله من نفس مامان این روزا فوق العاده هستی مهربون و ناز و... خدایا شکرت برای دیدن عکسها به ادامه مطلب بروید... ...
22 فروردين 1399

بگو دوستم داری تا زیباتر شوم

سلااام جیگر گوشه های من سلام لیانا جونم، نور چشمم الان که دارم مینوسم از روزای شیرین کودکیت سه سال و یک ماه هستی . خیلی شیرین حرف میزنی و خیلی ناز میخندی... مهربونی  باهوش با احساس . خیلی سماجت داری این هم خوبه هم گاهی اوقات برا من سخته اینو میگم که بزرگ شدی و این مطلب رو خوندی بخندی ، مثلا اگه گفتی ماست میخام و خونه ماست نباشه چنان روی خواستت پافشاری میکنی و به هیچ وجه کوتاه نمیای و منم اون لحظه ها سختترین لحظاتمه. از کارای خوبت بگم که بیشتر مواقع به حرفم گوش میدی و اتاقت رو مرتب میکنی. از علاقه هات بگم عاشق ماکارونی یا بقول خودت ماتارانی هستی چه صبح های که بیدار شدی و گفتی ماتارانی میخام عاشق سیر و زیتون هستی شیرینی رو با اینکه به ...
1 مهر 1398